سفارش تبلیغ
صبا ویژن

از عبید الله بن عبد الله بن عتبة روایت‏شده است که ابن عباس گفت:

«وقتى که پیامبر خدا در حال احتضار بود،در آن خانه مردانى از جمله عمر بن خطاب بودند. پس،پیامبر (ص) فرمود;بیایید،براى شما نامه‏اى بنویسم تا پس از آن گمراه نشوید.پس او گفت:بیمارى بر پیامبر خدا غلبه کرده است!و شما قرآن دارید.کتاب خدا ما را بس است.پس، میان اهل خانه اختلاف افتاد و به خصومت‏با یکدیگر پرداختند،بعضى مى‏گفتند بشتابید تا رسول خدا براى شما نامه‏اى بنویسد که هرگز پس از او گمراه نشوید.و بعضى دیگر همان حرف عمر را مى‏زدند!

پس چون سخن بیهوده و اختلاف نزد پیامبر زیاد شد،رسول خدا فرمود:برخیزید!این بود که ابن عباس مى‏گفت:«براستى مصیبت;بزرگترین مصیبت آن گاه شد که اختلاف و سر و صداى آنان میان رسول خدا و آن نامه‏اى که مى‏خواست‏براى آنان بنویسد،فاصله انداخت و مانع شد» (14) .

ابن سعد در طبقات نقل کرده است که جابر بن عبد الله انصارى گفت:«چون‏پیامبر خدا بیمار شد-آن بیماریى که در اثر آن وفات یافت-کاغذى طلبید تا براى امتش چیزى بنویسد که نه گمراه شوند و نه (بعد از آن حضرت) یکدیگر را نسبت‏به گمراهى دهند،میان حاضران در خانه سخنانى رد و بدل شد و مشاجره در گرفت و عمر سخنى گفت،پیامبر او را بیرون کرد» (15) .

و از زید بن اسلم،و او از پدرش،از قول عمر بن خطاب نقل کرده است که عمر گفت:«ما نزد پیامبر بودیم،و بین ما و زنان پیامبر پرده‏اى آویخته بود.پس،پیامبر خدا فرمود:مرا با هفت مشک آب غسل دهید و کاغذ و دواتى برایم بیاورید تا چیزى براى شما بنویسم که هرگز پس از آن گمراه نشوید.زنها گفتند:آنچه پیامبر نیاز دارد حاضر کنید. (عمر مى‏گوید:) پس،من گفتم:شما ساکت‏باشید که شما همسران او هستید.وقتى که او بیمار شود چشمهایتان را مى‏فشارید و اشک مى‏ریزید و هنگامى که سالم است‏به گردنش مى‏چسبید.آن گاه پیامبر فرمود آنان از شما بهترند» (16) .






تاریخ : جمعه 88/2/18 | 7:32 عصر | نویسنده : عبد الزهرا | نظرات ()
.: Weblog Themes By BlackSkin :.