انقلاب اسلامی
انقلاب اسلامی عبارتست از یک دگر گونی و تغییر در نظام حاکم بر جامعه که قواعد طاغوتی جامعه را به قواعد اسلامی تغییر دهد و جامعه طاغوتی را به جامعه اسلامی مبدل سازد و تمام هدف آن اعتلای کلمه ی توحید در سراسر جامعه باشد.
ایجاد یک نهضت اسلامی منوط به افزایش سطح درک و بصیرت مردم و وجود رهبری عالم، متقی،مدیر و مدبر است که با رهبری عالمانه ی خود، امتی را از یوق کفر و ظلم نجات دهد و توان نظارت و رهبری برای تشکیل حکومت اسلامی را داشته باشد.
در طول تاریخ ملت های گوناگونی وجود داشته اند که با فهم شرایط حاکم بر آنها، با اتکال به خداوند و رهبری حکیمانه ی پیشوای خود توانسته اند خود را از یوق ظلم نجات دهند و جامعه ای با حکومت و حاکمیت اسلام ایجاد کنند.
در ادامه به بررسی انقلاب های اسلامی در طول تاریخ بشریت پرداخته و اجمالاً آن ها را بررسی خواهیم کرد.
انقلاب اسلامی موسی(ع)
بنی اسرائیل با اتکال به خداوند و بصیرت به جو حاکم بر جامعه ی خویش و رهبری حکیمانه ی حضرت موسی(ع) توانستند خود را از یوق ظلم و کفر رهانیده و به سمت ایجاد یک نظام اسلامی با محوریت ولایت ولی معصوم و فرمانبرداری همه جانبه از او، حرکت کنند.
انقلاب اسلامی موسی (ع) در زمان حاکمیت فرعون بر اریکه قدرت رخ داد. قرآن کریم از فرعون به عنوان نماد طغیان، ظلم و استکبار یاد میکند و او را مهمترین دشمن موسی(ع) بر میشمرد. بنی اسرائیل که صدها سال در انتظار منجی خود هستند، به کمک همان منجی که انتظارش را میکشیدند، خود را از ظلم فرعون نجات دادند و به همراه رهبر خود به سوی سرزمین مقدسی که خداوند برای حکومت آنان برگزیده بود به راه افتادند. آنها در این مسیر پر پیچ و خم و طاقت فرسا مجبور بودند در آزمونهایی شرکت کرده و موفق شوند تا مورد شایستگی حکومتی با حاکمیت خداوند و از طریق ولی معصوم بر جامعه ی خود قرار بگیرند. بر اساس آیات قرآن بنی اسرائیل میبایست در 4 آزمون به پیروزی دست یابند:
1-آزمون اقتصادی
2-آزمون نظامی
3-آزمون حکمیت
4-آزمون افراد مستجاب الدعوه
قال مولانا امیرالمؤمنین : ...أنا صاحب الصلاة فی الحضر و السفر، بل نحن الصلاة و الصیام و اللیالی و الأیام و الشهور و الأعوام ... .[1] امام علی (ع): من همنشین نماز در سفر و حضر هستم، بلکه ما[حقیقت] نماز و روزه و شب ها و روزها و ماه ها و سال ها هستیم... .
روی أبو جعفر الطوسی بإسناده إلى الفضل بن شاذان، عن داود بن کثیر، قال: قلت لأبی عبدالله (ع) أنتم الصلاة فی کتاب الله عز و جل و أنتم الزکاة و أنتم الحج؟ فقال: یا داود، نحن الصلاة فی کتاب الله عز و جل، و نحن الزکاة، و نحن الصیام، و نحن الحج، و نحن الشهر الحرام، و نحن البلد الحرام، و نحن کعبة الله، و نحن قبلة الله، و نحن وجه الله، قال الله تعالى: فَأَیْنَما تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّه[2]ِ، و نحن الآیات، و نحن البینات.و عدونا فی کتاب الله: الفحشاء و المنکر و البغی، و الخمر و المیسر، و الأنصاب و الأزلام، و الأصنام و الأوثان، و الجبت و الطاغوت، و المیتة و الدم و لحم الخنزیر.[3]
داود ابن کثیرمی گوید: به امام صادق(ع)گفتم آیا شما نماز و زکات و حج در کتاب خداوند هستید؟امام صادق(ع)فرمود: ای داود، ما[معنای] نماز در کتاب خداوند هستیم و زکات ما هستیم و روزه ما هستیم و حج ما هستیم و ماه حرام ما هستیم و شهر حرام ما هستیم و کعبه ی خدا ما هستیم و قبله ی او ما هستیم و وجه الله ما هستیم؛ خداوند متعال فرموده است: «پس به هر طرف رو کنید به وجه الله روی آورده اید»، آیات ما هستیم و بینات ما هستیم. و دشمنان ما در کتاب خداوند، فحشا و منکر و بغی و خمر و میسر و انصاب و ازلام واصنام و اوثان و جبت و طاغوت و مرده و خون و گوشت خوک هستند ... .
[1] . مشارق الانوار الیقین فی اسرارامیرالمومنین، خطبة الافتخار،ص260.
[2] .بقره،115.
. [3]تفسیر البرهان،ج1،ص52،مورد181/10،تأویل الایات الظاهرة فی فضائل العترة الطاهرة ، ص21وص801 ، بحارالانوار ، ج24،ص303و ج 108،ص341ومنهاج البراعة فی شرح نهج البلاغة،ج9،ص246.
حسین شریعتمداری در مطلبی تحت عنوان«انتظار آن است که... »برای ستون یادداشت روز روزنامه کیهان نوشته بود :
هفت سال پیش ( 4 آذرماه 1385) در یادداشتی با عنوان «درسی از ابوترابی» به خاطرهای از آن شهید بزرگوار اشاره کرده بودیم، که تکرار آن با توجه به مسائل این روزها و رسالت خطیری که نمایندگان محترم مجلس برعهده دارند، میتواند درسآموز باشد. بخوانید!
انتخابات مجلس پنجم در پیش بود و بازار تبلیغات انتخاباتی داغ و پررونق. یکی از شبها (27 فروردین 75) دقایقی بعد از نیمه شب مرحوم شهید ابوترابی زنگ زد و خبر داد که برای مشورت درباره یک کار بسیار ضروری به منزلمان میآید و در توضیح آن که چرا نیمهشب؟ و چرا تا صبح صبر نمیکند گفت؛ فرداشب در مشهد مقدس سخنرانی دارد و باید صبح زود حرکت کند. متوجه شدم که قصد دارد- به روال تقریبا همیشگی- با خودرو به مشهد برود. به ایشان گفتم اگر مسئله خیلی ضروری است چرا با هواپیما به مشهد نمیروید که از فرصت صبح فردا هم استفاده کنید؟ پاسخ داد فکر بدی نیست، بنابراین فردا صبح همدیگر را میبینیم... و خیلی که به نگارنده تخفیف داد تا به قول ایشان بتوانم استراحت کنم، ساعت 5 صبح فردا قرار گذاشت!... خدا بر درجاتش بیفزاید که به جد از اولیاءالله بود...
صبح فردا در محل ستاد آزادگان به دیدن ایشان رفتم. از این که یکی از گروههای سیاسی نام او را در لیست نامزدهای مورد نظر خود جای داده و روی آن تبلیغ میکرد، نگران بود. علت نگرانی ایشان را پرسیدم، فرمود اول این که نسبت به منابع مالی آنها تردید دارم و مهمتر آن که
نمیخواهم نام من نشانه تایید برخی دیگر از نامزدهای آن لیست باشد و پرسید؛ آیا به نظر تو این دو موضوع نباید مرا نگران کند؟
حق با او بود و دقت نظرش مثل همیشه ستودنی... به چهرهاش خیره شدم، گویی مردی از ملکوت به ناسوت آمده و روبرویم نشسته بود! پرسیدم چه تصمیمی دارید؟ گفت؛ نظر تو چیست؟ گفتم؛ تنها راه آن است که بیانیهای صادر کنید و از آنها بخواهید نامتان را
تصاویر منتشر نشده از دیدار مرحوم آیت الله بهجت و رهبر معظم انقلاب
با پیروزی انقلاب اسلامی مرجعیت شیعی جان دوباره ای گرفت و با توجه به که این در رأس حکومت، یک فقیه عالم و عادل قرار دارد رابطه ی صمیمانه ی بین مرجعیت و رهبری انقلاب همیشه مورد هجوم رسانه های ضد نظام بوده است.
یکی از مراجع به نام در عصر معاصر مرحوم آیت الله بهجت بودند که با توجه به عدم حضور وی در بسیاری از عرصه های اجتماعی همیشه شایعاتی مبنی بر عدم ارتباط مناسب ایشان با نظام مقدس جمهوری اسلامی و شخص مقام معظم رهبری از سوی بدخواهان نظام اسلامی انتشار می یافت.
اما سخنان این مرجع بزرگ شیعه در خصوص رهبر انقلاب و همچنین تصاویر منتشر نشده از دیدار ایشان با مقام معظم رهبری حکایت از ارتباط مستمر این بزرگوارن داشت.
فرزند آیتالله العظمی بهجت با اشاره به همزمانی روزهای پایانی عمر پدر بزرگوارشان با سفر رهبر انقلاب به استان کردستان، در بیان حالت روحی ایشان، به حساسیت این مرجع تقلید نسبت به سلامت رهبری اشاره میکند و میگوید: این موضوع سبب شد تا مظعمله برای سلامتی رهبر انقلاب چندین ختم ویژه صلوات و ذکر را گرفتند و مداومت بر این ختمها که برای سلامتی رهبر انقلاب بوده است تا آخرین ساعت عمر حضرت آیتالله بهجت ادامه داشته است
بیانات در دیدار دانشآموزان در آستانه 13 آبان
بسماللَّهالرّحمنالرّحیم
مناسبت سیزدهم آبان بیش از همه متعلق است به زبدهترین جوانان کشور ما؛ به دانشجویان، به دانشآموزان. این جلسه هم که یک نمونهاى از اجتماع عظیم جوانان کشور در سراسر این میهن الهى است، جلسهى سرشار از معرفت، بصیرت و لبالب از شور و شوق به آرزوها و آرمانهاى بزرگ انقلابى است. براى من هم این یکى از شیرینترین فرصتهاست که با شما جوانان عزیزم، فرزندان عزیزم دیدار میکنم و چند جملهاى از مطالبى که باید میان ما مطرح باشد، در اینجا مطرح میکنم.
مناسبتهاى تاریخى غالباً حکم یک نماد و یک سمبل را دارند. روز سیزده آبان به خودى خود با روزهاى قبل و روزهاى بعد تفاوتى ندارد؛ اما یک نماد است. نماد یعنى چه؟ یعنى یک رمزى که پشت سر خود، در دل خود، معانى فراوانى نهفته دارد. انسان یک کلمه بر زبان مىآورد، معانى و حقایق بسیارى در دل این کلمه هست؛ سیزده آبان از این قبیل است. این روز یک نماد است و عقبهى وسیعى دارد از مطالب مهم، مسائل مهم؛ مسائلى که به هیچ وجه تاریخى نیستند، بلکه مسائل امروز ما هم به حساب مىآیند. یک نگاهى بکنیم به مناسبتهاى این روز.
اولین مناسبت این روز این است که در سال 1343 در مثل یک چنین روزى، امام بزرگوار ما را تبعید کردند. چرا تبعید کردند؟ چون امام چند روز قبل از آن، در یک سخنرانى پرشور که در قم ایراد شد و بعد بلافاصله به وسیلهى نوار و نوشته در سراسر کشور پخش شد، یک حق ملى را مطالبه کردند. آن حق ملى، شکستن قانون ظالمانهى کاپیتولاسیون بود. خوب است نسل جوان ما اینها را بروشنى بداند؛ بداند که ما از چه گذرگاههائى عبور کردهایم که حالا به اینجا رسیدهایم.
آمریکائىها چند ده هزار مأمور در ایران داشتند - حالا رقم دقیقش مهم نیست؛ پنجاه هزار، شصت هزار، بیشتر - اینها مأمورین سیاسى بودند، امنیتى بودند، نظامى بودند؛ در داخل مجموعهى مدیریت ایران - چه در ارتش، چه در سازمانهاى اطلاعاتى، چه در بخشهاى برنامهریزى، چه در بخشهاى گوناگون دیگر - نشسته بودند، پول و مزد خودشان را به اضعاف مضاعف از دولت ایران میگرفتند، اما براى آمریکا کار میکردند. این کار بدى بود که در کشور ما اتفاق افتاده بود. رژیم طاغوت پهلوى به خاطر ادامه مطلب...
انسان کامل؛ کارگزار خلقت
ولاء تصرف یا ولاء معنوی بالاترین مراحل ولایت است. ولایت معنوی نوعی تسلط فوقالعادهی تکوینی است. ولایت تکوینی مربوط به اثر پیمودن راه عبودیت و نائل شدن به مقام قرب است.
و البته در مراحل عالی… ولایت در این معنی امری غیر از خلافت وصایت و مرجعیت دینی است. البته ائمه و انبیاء عظام دارای ولایت الهی از جهت تصرف بودند و حضرت خاتم الانبیاء دارای ولایت کلمه بودهاند. اما لازمه یک ولی اجتماعی یک امام ولایت تصرف نیست. از نظر شیعه ولایت به سه معنی به کار رفته است.
اول از جنبهی سیاسی دوم از جهت بیان احکام دینی و سوم از جنبهی معنوی به عنوان حجت و قطب عالم امکان البته این بر آن معنی نیست که خالق و رازق و … از جانب خدا این انسانهای کامل هستند.
خداوند با اینکه از همه چیز بینیاز است باز رسولانی را به عنوان نگهبان و هم قبض کننده ارواح معرفی می کند. بینیازی خداوند بدین معنا نیست که خداوند امور عالم را بدون کارگزار انجام میدهد. آیات بسیاری در قرآن مؤید این مطلب است که فرشتگان الهی کارگزاران خداوند در انجام امور عالم هستند.
تعیین حدود ولایت تکوینی امری است که بر ما روشن نیست اما نکته مهم در مسأله ولایت تکوینی این است که بندهای که در این مرحله از کمال قرار دارد آن چیزی را اراده کند که خداوند اراده میکند و از خواستههای نفسانی بکلی مبرا و منزه است. و این قدرت او تابع هوسهایش نیست. و اصلاً به سود و زیان خود نمیاندیشند.
ولایت به این معنی مربوط به حیطهی عرفان می شود.
در ادعیه می خوانیم:
«بیمنه رزق الوری»
حق حکومت از آن چه کسی است؟
ولایت زعامت یعنی حق رهبری اجتماعی سیاسی.
آن کس که باید زمام اجتماع را در دست گیرد و زندگی مردم را اداره کند ولی امر مسلمین است. پیغمبر در زمان خود ولی امر مسلمین بودند و پس از ایشان این ولایت به اهل بیت علیهم السلام انتقال پیدا کرد.
«اطیعوالله و اطیعوالرسول و اولی الامر منکم» «النبی اولی بالمؤمنین من انفسهم»
ناظر به چنین ولایتی است. و این حق یک ولایت الهی است افراد برای اینکه در جامعه هرج و مرج نشود نیاز به یک رهبر دارند تا کار هدایت اجتماع را به عنوان یک رهبر سیاسی انجام دهد و مردم باید از او اطاعت کنند که در اسلام این شأن یعنی ولاء زعامت بر پیغمبر داده شده.
پیغمبر اکرم در آن واحد سه شأن داشتند.
- پیشوا و مرجع دینی بوده ولایت امامت داشت و سخن و عملش حجت بود.
- دوم اینکه ولایت قضائی داشت، یعنی حکمش در اختلافات حقوقی و مخاصمات داخلی نافذ بود.
- سوم اینکه ولایت سیاسی اجتماع داشت و ولی امر و اختیار دار جامعهی مسلمین بودند.
پیغمبر اکرم رسما بر مردم حکومت میکرد و سیاست جامعهی اسلامی را رهبری مینمود و از مردم مالیات می گرفت.
رسول مکرم اسلام بر لزوم توجه به اجتماع بسیار تاکید داشتند.
علی علیهالسلام میفرمایند:
بزرگترین خیانتها خیانت به جامعه است و زشتترین ذغلبازیها دغلبازی پیشوایان است.
لفظ امام به عنوان پیشوای اجتماعی بکار رفته ولو آن پیشوا به ناحق و از روی غصب به حکومت رسیده باشد اما او دیگر امام عادل نیست بلکه امام جور است در احادیث به این مسئله بسیار توجه شده.
البته شک نیست که غالباً کلمهی امام یا ائمه به پیشوایان عادل و صالح اطلاق می شود و در عرف شیعه کلمهی امام بر پیشوایان بر حق و معصوم اطلاق می شود که فقط 12 نفر هستند.
بازدید امروز: 18
بازدید دیروز: 0
کل بازدیدها: 44780